سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبوب ترینِ بندگان نزد خداوند ـ تبارک وتعالی ـ، پرهیزگارانِ پنهان (ناشناخته) هستند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----93676---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----2-----
گلبرگهایی از یک طلبه

 

نویسنده: محموداکبری
دوشنبه 86/11/8 ساعت 11:37 عصر

                                          تغذا m          

                       

                                                                   

ایا تغذیه میتواند در اخلاق و روحیّات و ملکات نفسى اثر بگذارد؟

در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى نیز نشانه هاى روشنى براى این معنى دیده مى شود

از جمله در آیه 41 سوره مائده درباره گروهى از یهود که مرتکب کارهاى خلافى از قبیل جاسوسى بر ضدّ اسلام و تحریف حقایق کتب آسمانى شده بودند، مى فرماید:

«آنها کسانى هستند که خدا نخواسته است دلهایشان را پاک کند (اُولئِکَ الَّذینَ لمْ یُرِدِ اللّهُ اَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ و بلافاصله در آیه بعد مى فرماید: «سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ اَکّالُونَ لِلسُّحْتِ; آنها بسیار به سخنان تو گوش فرا مى دهند تا آن را تکذیب کنند و بسیار مال حرام مى خورند

این تعبیر نشان مى دهد که آلودگى دلهاى آنها بر اثر اعمالى همچون تکذیب آیات الهى، و خوردن مال حرام بطور مداوم بوده است; زیرا بسیار از فصاحت و بلاغت دور است که اوصافى را براى آنها بشمرد که هیچ ارتباطى با جمله «لَمْ یُرِدِ اللّهُ اَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ» نداشته باشد.

و از این جا روشن مى شود که خوردن مال حرام سبب تیرگى آیینه دل و نفوذ اخلاق رذیله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقى است

در حدیث معروف امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشکر لجوج و قساوتمند کوفه، هنگامى که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: (آرى! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا) مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ فَطَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِکُمْ; شکمهاى شما از غذاهاى حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهاى شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درک نمى کنید!)

این سخن را با ذکر یک داستان تاریخى که موّرخ معروف مسعودى در «مروج الذّهب» آورده کامل مى کنیم.

او از «فضل بن ربیع» نقل مى کند که «شریک ابن عبداللّه» روزى وارد بر «مهدى» خلیفه عبّاسى شد، مهدى به او گفت باید حتماً یکى از سه کار را انجام دهى، شریک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفت یا قضاوت را از سوى من بپذیرى و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیرى، و یا غذائى (با ما) بخورى! شریک فکرى کرد و گفت سومى از همه اسانتر است.

مهدى او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعى از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل براى او فراهم سازهنگامى که «شریک» از آن غذاى بسیار لذیذ و (طبعاً حرام) فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوى رستگارى را نخواهد دید! فضل ابن ربیع مى گوید مطلب همین گونه شد، و شریک ابن عبداللّه بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوى آنها پذیرفت.

با توجّه به رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگى که در میان جسم و روح آدمى است، جایى براى تعجّب باقى نمى ماند لذااز این جا روشن مى شود که خوردن مال حرام سبب تیرگى آیینه دل و نفوذ اخلاق رذیله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقى است.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
یکشنبه 86/2/30 ساعت 9:2 صبح

                                                           روز پرستار 

 

پنجم جمادی‌الاولی سال پنجم هجرت، مطابق با 627 میلادی، دختر فاطمه علیهاالسلام متولدشد.  مادر، سومین فرزند خود را به دنیا آورد، و پدر نیز خود را به زینت «زینب» آراست.(مبارک باد)
این روز را روز پرستار نامیده اند و علت آن است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت سجاد علیه السلام  و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را بر عهده داشت، و ضمن انجام رسالت مهم و تبلیغ نهضت حسینی ، از پرستاری بیمار کربلا ، با تحمل آن همه سختیها و ناملایمات غافل نبود.
رسم خانواده‌ علی(ع) و زهرا(ع) این بود که نام‌گذاری نوزاد خود را به‌بزرگِ خانواده واگذار می‌کردند، امّا وقتی این نوزاد زهرا چشم به‌جهان گشود، بزرگ خانواده یعنی پیغمبر(ص) در مسافرت بود، و آنان چند روزی صبر کردند تا پیامبر از مسافرت آمد، و همین که مژده ولادت دختر فاطمه(ع) را شنید، در اولین فرصت به خانه فاطمه(ع) رفت، و نوزاد را طلب نمود و او را در آغوش خود فشرد و بوسه‌ها به گونه‌اش افکند. و نام کودک را زینب نهاد.
کلمه‌ «زینب» از دو بخش «زین» یعنی زینت و «اَب» یعنی پدر ترکیب یافته است، و زینب یعنی زینت بابا.
امام سجاد (ع):«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است». کرا
ازکرامات حضرت به غیر شیعه
به عنوان مثال شبلنجى یکى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار می نویسد:
«شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود:
آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء
و خدا به برکت آن بانوى گرامى مشکل مرا حل کرد.
شهادت آن حضرت:
حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.
زن مگو ، مرد آفرین روزگار .
زن مگو، بنت الجلال ، اخت الوقار .
زن مگو، کمتر کنیزش حورعین .
زن مگو، دخت امیر المومنین
حضرت زینب علیه السلام مظهر صفات اخلاقی
سید عبدالحسین شرف الدین که از مفاخر اسلام محسوب می شود درباره ایشان می گوید:" بزرگوارتر از نظر اخلاق ، مثل حضرت زینب دیده نشده است. خشم و غضب بر او چیره نشد واز مقامش کم نکرد . و هیچ عالمی بر حلم و صبرش غالب نگشت . درتیزهوشی و صفای باطن و قوت دل و اطمینان قلب ، آیتی از آیات خدا بود ."
محمد غالب شافعی مصری می نویسد :" یکی از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از مهمترین بانوان طاهره که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا و آینه سرتا پا نمای رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علی ابن ابیطالب می باشد. که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از سینه علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود. به حدی که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی گردید و در حلم و کرم و بصیرت و تدبیر در امور، در میان خاندان بنی هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود . شب ها در حال و عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزگاری معروف بود. "
مقام عملی حضرت زینب علیها السلام
از جمله صفات حضرت زنیب سلام الله علیها ، این است که خواهان عالم کردن مردم بود و آنان را از جهل بر حذر می داشت ، حضرت در زمان اقامت پدر بزرگوارش در کوفه برای زنان ، مجلس تفسیر قرآن داشت. و نیز قدرت و علم پاسخ گویی به سئوالات دینی مردم را داشت . در زمان بیماری حضرت زین العابدین علیه السلام مردم مرجعی جز حضرت زینب نداشتند ، لذا افتخار نیابت خاصه امام حسین (ع) نصیب ایشان گردید و به سئوالات مردم پاسخ می داد. از شیخ صدوق روایت شده که حضرت زینب (س) ، نایب خاص امام حسین بود و مردم در رابطه با مسائل حلال و حرام به آن حضرت مراجعه می نمودند تا زمانی که امام سجاد علیه السلام از بیماری شفا یافت


 

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
پنج شنبه 85/6/16 ساعت 5:53 صبح

                                                  السلام علیک یا صاحب الزمان 

                                                  ا

                                                 برای تعجیل در ظهور اقا صلوات

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
پنج شنبه 85/5/26 ساعت 5:29 صبح

                                                  

                                  بنام قادر متعال
      این روزها صحبت از پیروزی حزب الله نقل خیلی از مجالس شده.
     ودر تایید اونها به ایاتی چون 1- ( فإنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون )و
2- ( الا ان حزب الله هم المفلحون) استناد میشود .
     به نظر شما بهتر نیست ببینیم در قران در زمینه حزب الله چه گفته میشود؟
    اولا  در قران تنها  این دو ایه است که کلمه حزب الله را دارد وما ایه ای که باکلمه
  الا با این عنوان شروع شود  ( ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون ) نداریم.
    ثانیا در قران در مقابل این کلمه ؛کلمه حزب الشیطان را داریم .
   ثالثا  دو ایه فوق در سوره مائده ایه  56 و سوره مجادله ایه 22می باشد .
   اما اصل مطلب این که با توجه به توضیحات تفسیر نمونه مهمترین مشخه حزب الله
سه چیز است یک ودو" حب فی الله  و  بغض فی الله " اما سومی که بسیار مهم است
"ولایت اولیای حق را پذیرفتن"که همان ولایت مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام
 را داشتن است.
   در مقابل حزب الشیطان که از مشخصات انها عبارت است از"نفاق ؛دشمنی با حق
وفراموشی یاد خدا  و نیرنگ وقسم دروغ خوردن " اما سرنوشت انها را خداوندمتعال
در ایه19 ازسوره مجادله چنین میفرماید: ( الا ان حزب الشیطان هم خاسرون ).
    در نتیجه سرنوشت حزب الله پیروزی ورستگاری است و سرنوشت حزب الشیطان
خسران وزیانکاری است.
     حالا که این طوره بگذارید بخاطر پیروزی حزب الله کامتان را با یک حدیث در پایان
عرا یضم شیرین کنم.
   این حدیث در تفسیر نمونه در ذیل ایه 22  امده که من انرا خلاصه میکنم : پیامبر اعظم (ص)
به سلمان گفت : این (اشاره به حضرت علی فرمود) وحزب او "هم المفلحون" یعنی علی (ع)
و حزبش (شیعیان حضرت ) انها رستگار(و پیروزاند) *1
      انشا الله همگی با عنوان حزب  اللهی محشور شویم.
      خداوندا توفیق حب و بغض بخاطر خودت را وولایت اهل بیت را نصیبمان بگردان.

 *1  -  فلاح ؛ همراه با پیروزی و غلبه بر دشمن است که مفهومی عمیقتر از مفهوم
"غلبه وپیروزی "داردچرا که  وصول  به هدف را نیز مشخص می کند.
 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
پنج شنبه 85/5/5 ساعت 8:4 صبح

با سلام

     گاهی اوقات شاهد هستیم که کودک بخاطر شناخت خود یا از روی کنجکاوی     و یا بخاطرعادتاعضائ تناسلی خود را لمس  می کندودر بعض مواقع این کار او
زمان قابل توجهی را بخوداختصاص می دهد .

 عکس العمل شما در این مواقع  چه  می باشد؟ ودر مورد این مساله  چه نظری خواهید داشت؟.

   ایا بقول بعضی روانشناسان تسلیم غرب ؛بگذاریم تا او این کار راادامه دهدکه مبادا در ذهنش تابویی بنام گناه وپلید بودن شکل گیرد ؛تا اینکه فردا در هنگام جوانی هنگام خود ارضایی دچار عذاب وجدان نگردد؟

به همین خاطر انها در وبلاگها و یا نوشته هاشان توصیه میکنند که در این هنگام کودک را واگذارید تا خود را بشناسد واوراترغیب به انجام صحیح این کارنمایید.که از انجام این کار احساس خوبی داشته باشد وگرنه در ابراز علایق واحساسات وخواستهای جنسی اش دچار مشکل خواهد شد.(1)

انها در واقع نگران خودارضایی اودر اینده یعنی در نوجوانی وجوانی اند.بخاطر همین به مطالب فوق برای خود ارضایی کودک توصیه میکنند که این توصیه  خطایی محض می باشد.!

می پرسید چرا ؟

چون روانشناسی اسلامی می گوید ما راحل بهتر داریم:

1-در دوران کودکی هنگامیکه کودک مشغول به این کار است به اوبفهمانید که ما از این کار خیلی خوشمان نمی اید  وبهتر است این کار را ترک کند تاکودک نسبت به انجام این کار حساس نشود .

2-ذهن کودک را به مساله وکار دیگری متوجه میکنیم تا بطور غیر مستقیم اورااز خود ارضایی یا ور رفتن بخود دور کنیم.

3-با توجه به اینکه انان(بعض روانشناسان) بیشتر نگران خود ارضایی کودک در اینده یعنی در دوران نوجوانی وجوانی اند.  اسلام  را حل بهتر را برای مشکلات جوانان در نظر گرفته که بعض از ان راه حل ها عبارتند از:

 چون اسلام دین سهل گرفتن است اولا ازدواج رابسیار اسان برای جوانان عرضه کرده وان را از همان اول فعال شدن غریزه جنسی توصیه کرده حال چنانچه اگر جوان با توقعات وگرانی وسایر مشکلات امروزی نمی تواد ازدواج کند؛ ازدواج موقت یکی دیگر از راه حل های اسلام است که متاسفانه در جامعه حتی شیعه ما بسیار مورد بی مهری قرار گرفته (عده ای امر عمر را بر امر رسول(ص) خدا وائمه اطهار(ع)مقدم میدانند).

همچنین میتوان از روشهای چون:

 پیشگیری از تحریک شدن وپرهیز از  استفاده زیاد مواد غذایی تحریک کننده شهوت وپر کردن وقت خود بااز ورزش و کار و فعالیت در طول روز همچنین استفاده از سرگرمیها یا بازیهای مناسب و وپرهیز از تنهایی وامثال این کارها مانع تمرکز واشتغال جوان یا نوجوانبه خود ارضایی شد واز همه مهمتر ازخدای مهربون وائمه یاری بجویندتا انشاء الله درسایه تقوا  بخواست خدای متعال و بدست اقا امام زمان(عج) مشکل ایشان را حل کنند.

  از خدا توفیق علم وعمل وهدایت برای تمامی افراد وجوامع را دارم. 

  1- از بعض وبلاگ های مربوط به اسیب های فردی اجتماعی


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
یکشنبه 85/4/18 ساعت 5:52 صبح

                         بنام اونکه مهربونه
   جواد رو میگم، بد جوری تو هّچل افتاده بود . دیگه عقلش به جایی نمیرسید،تو حل یه مساله ای مونده بود که اگه شما   جای اون بودید معلوم نبود چیکار می کردید!؟
  جونم براتون بگه که موضوع از این قرار:                          هرچی که سر ماه پول دستش میاد عین اب خوردن در عرض چندین روز تموم میشد!بقول معروف خرجش با دخلش  نمی خوند.یعنی تو حداقلهای زندگی هم مونده بود!
  گناهش شرکت در خرید یک خونه اجاره به شرط تملیک است که معلوم نیست اصلا از پس پرداخت پولش تا اخر بتونه بر بیاد یا نه؟
  جواد دیگه روش نمی شد بازم قرض کنه،اخه چقدر ؟واسه همین غم واندوه وجودش وگرفته بود ...خلاصه تا اینکه قرار شده بود بعد چند وقت با خانومش برند جمکران حال وهوایی عوض کنن...
  امروز که دیدمش سر حال و سر زنده بود،اقاجواد چی شده، چه خبر؟
  گفت:قصه اش طولانیه،فقط همین قدربگم که هر چی که شد بعد اون شب در جمکران درست شد.سه روز بعد از  رفتن به جمکران و دعاهای من وهمسرم یه تلفن از  شهرستان شد وتقاضای انجام کاری از من شد ؛یه روزه رفتم و اومدم و نتیجه انجام اون کارمبلغ120هزارتومان بود.
دلم براتون بگه که برای جواد تو اون موقعیت فقط 20هزار تومان هم بدستش می رسید باز هم زیاد بود چه برسه به 120 تومان.
   ایا به نظرشما بخاطر توکل به خدا وتوسل به  اقامون ولیعصر حجةبن الحسن(ع) دست جواد رو گرفته بودند؟ یا اینکه بطور اتفاقی این ماجرا  برای او اتفاق افتاده بود؟     به نظرم بهتره یه نگاهی به مطلب زیر بندازیم تا بتونیم بهتر نتیجه گیری کنیم!:
اقا امام زمان (عج) در قسمتی از نامه اشان به شیخ مفید می فرماید:
   ((ما در رسیدگی وسرپرستی شما کوتاهی نکرده ویاد شمارااز خاطر نبرده ایم که اگرجزاین بود،دشواریهاومصیبتها بر شما فرودمی امد )) .  بحار/ج53/ص175

توکل به خدای متعال و توسل به حضرت مهدی(ع) میتونه بسیاری از دقدقه ها ونگرانیها رو تبدیل به یه خاطره خوش ورسیدن به موفقیت کند                   

   یاد مولامون امام زمان(عج) همدم لحضه هاتون.

   اقا جون ما هم بعد هر نماز براتون دعا میکنیم وبیاد شما هستیم
                                        التماس دعا.
 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
دوشنبه 85/4/12 ساعت 5:52 صبح

                                    بنام خدا                       
   اگه تو حس خوبی از زندگی باشید واوضاع بر وفق مراد باشد عینکتون همه چیز رو قشنگ میبینه .واگه شکست یا سرخوردگی یا عدم موفقیت یا...چیزهای از این قبیل رو چشیده باشید  این بار عینکتون معلوم نیست باز هم زندگی رو سبز ببینه!

    مطلب مهم نوع نگاه ما به رخدادهای زندگییه چون نگاه ما هستش که به زندگی رنگ شوق یا غم وناامیدی میده رنگ اون رو سیا ه وسفید میکنه واز همه مهمتر پیوند زنگیمون با قدرت برتر یعنی خداست که شکست رو تبدیل به پیروزی وبهروزی میکنه واز غرور وتکبر در هنگام پیروزی مانع میشه تا همیشه زندگیمون سبز خوش رنگ باشه.
زندگی دو روی یک سکه است . سکه ای که نباید ارزان از دستش بدیم.اخه پول تو جیبی تموم عمرمون همین یه سکه است. بیایید بدرستی از این فرصت واین ثروت در دستمون خوب استفاده کنیم.

 به این امید اینکه بااین سکه  دنیا واخرت خوش رنگی رو بخریم.

سبز رنگ باشید.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
پنج شنبه 85/2/28 ساعت 7:8 صبح

با نام خدا شروع کردم

وارد چت روم شدم . ای دی من ایلیا بود بیاد حضرت علی(ع) اون رو انتخاب کردم اما خیلی ها منو با لیلا یا لی لی یا ؛ اشتباه می گرفتن حتما میدونیدچه کسانی بیشترپی ام میدادند و چه حرفها درخواستهایی داشتد !

اما هدف من وبعضی از رفقای طلبه یک ارتباط سالم و دوستانه تبلیغی؛ اینترتی بود.

بعضی وقتها خوشحال بودم که  در حد خودم کمکی داده بودم وبعضی وقتها هم پکر وغمگین که چرا بعد ساعتی فایده تبلیغی بدست نیومد.

بهرحال من تلاشم رو برای یک حضور سبز ادامه داده ام وامید وارم که موفق بشم.

نظر شما راجع به تبلیغ اینتر نتی توسط طلبه ها چیه؟اگه در این راه منو راهنمایی کنید که چه بهتر ؛ازتون ممنونم میشم.

با تشکر

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
سه شنبه 85/2/26 ساعت 5:32 صبح

سلام چطورید؟

دیروزیه موتوری رو نزدیک فیضیه دیدم؛ یه عیب بزرگی داشت وبه همین خاطر بود که گفتم:

اره خودشه  بدرد وبلاگم  میخوره . موضوع موتورش بود که خیلی

دود میکرد .خیلی تابلو بود .

ایا علتش فقر بود که موتورش رو تعمییر نکرده یا ادم حساب نکردن دیگران حتی خوشو یاچیز دیگری خدا میدونه!؟

هر چی که بود بلافاصله منو بیاد این کلام سعدی انداخت که :

عیب کیان منگر و احسان خویش.

یعنی اقا جون اگه می خواهی عیب جویی کنی بیخیالش شو

اگرم که نه پس لااقل یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران.

بقول قدیمی ها :  خدا کنه که عاقبت بخیر بشیم.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: محموداکبری
دوشنبه 85/2/25 ساعت 5:47 صبح

بنام خدا

اگه بشه (به امید حق) ما هم امدیم تا باشما سرود بودن وخوب ماندن را بسراییم.

25/2/85


    نظرات دیگران ( )
<      1   2      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سوالات امتحان پایه 10حوزه خرداد84
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •