بنام اونکه مهربونه
جواد رو میگم، بد جوری تو هّچل افتاده بود . دیگه عقلش به جایی نمیرسید،تو حل یه مساله ای مونده بود که اگه شما جای اون بودید معلوم نبود چیکار می کردید!؟
جونم براتون بگه که موضوع از این قرار: هرچی که سر ماه پول دستش میاد عین اب خوردن در عرض چندین روز تموم میشد!بقول معروف خرجش با دخلش نمی خوند.یعنی تو حداقلهای زندگی هم مونده بود!
گناهش شرکت در خرید یک خونه اجاره به شرط تملیک است که معلوم نیست اصلا از پس پرداخت پولش تا اخر بتونه بر بیاد یا نه؟
جواد دیگه روش نمی شد بازم قرض کنه،اخه چقدر ؟واسه همین غم واندوه وجودش وگرفته بود ...خلاصه تا اینکه قرار شده بود بعد چند وقت با خانومش برند جمکران حال وهوایی عوض کنن...
امروز که دیدمش سر حال و سر زنده بود،اقاجواد چی شده، چه خبر؟
گفت:قصه اش طولانیه،فقط همین قدربگم که هر چی که شد بعد اون شب در جمکران درست شد.سه روز بعد از رفتن به جمکران و دعاهای من وهمسرم یه تلفن از شهرستان شد وتقاضای انجام کاری از من شد ؛یه روزه رفتم و اومدم و نتیجه انجام اون کارمبلغ120هزارتومان بود.
دلم براتون بگه که برای جواد تو اون موقعیت فقط 20هزار تومان هم بدستش می رسید باز هم زیاد بود چه برسه به 120 تومان.
ایا به نظرشما بخاطر توکل به خدا وتوسل به اقامون ولیعصر حجةبن الحسن(ع) دست جواد رو گرفته بودند؟ یا اینکه بطور اتفاقی این ماجرا برای او اتفاق افتاده بود؟ به نظرم بهتره یه نگاهی به مطلب زیر بندازیم تا بتونیم بهتر نتیجه گیری کنیم!:
اقا امام زمان (عج) در قسمتی از نامه اشان به شیخ مفید می فرماید:
((ما در رسیدگی وسرپرستی شما کوتاهی نکرده ویاد شمارااز خاطر نبرده ایم که اگرجزاین بود،دشواریهاومصیبتها بر شما فرودمی امد )) . بحار/ج53/ص175
توکل به خدای متعال و توسل به حضرت مهدی(ع) میتونه بسیاری از دقدقه ها ونگرانیها رو تبدیل به یه خاطره خوش ورسیدن به موفقیت کند
یاد مولامون امام زمان(عج) همدم لحضه هاتون.
اقا جون ما هم بعد هر نماز براتون دعا میکنیم وبیاد شما هستیم
التماس دعا.